Quantcast
Channel: *´¨`*•.¸خنده گریه دار*´¨`*•.¸
Viewing all 45 articles
Browse latest View live

♥darkness heart♥

$
0
0
می رویید ، در جنگل ، خاموشی رویا بود"س.سپهری"

در خاموشی ما ، روشنی غوغا بود"مبهم"

سلام

به یه فرصت احتیاج داشتم واسه ریکاوری مغز ، روح ، فکر و جسمم از این آشفته بازار زندگی! خداروشکر یه جورایی شب قدر خوب به دادم رسید و تونستم مغز و روحم رو رفرش کنم و برنامه هامو بتونم روونتر انجام بدم!

این هم شعری در وصف تخلص خویش:پی :

من نه از خویشم


نه از سهراب و ثالث

نه از عشق نظامی ، فال حافظ

من منم

عالم دهر هر جور و مکانی

عالمم

عالم هر مبهم و هر مبهماتی!!!!

- سحر چه تاریک است و من چه زیبا صدای رد پای خون را در رگهایم می شنوم!!!

- آنان که علی را خدا پندارند . . . کفرش به کنار ، عجب خدایی دارند . . .

- یه جا خوندم "یه ترامادولیهیچ وقت از 1 داروخانه 2بار ترا نمیخره ...!"ولی من دیوونه از 1جا 1000بار زخم خوردم!!!!

- سیگار ، مشروب ، ماری ، تو ! . . . . . . . همه را یک جا به آتش میکشم!!!!

- من موندم حافظ چه گیری داده به دوست دختر من؟!:دی  . . . میدونید چند بار فال گرفتم این اومده؟!
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد . . . شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد

- وای خداااااااااا ! چقدر خوشحالم قذافی افتاد!!!! هیتلر ، صدام ، مبارک ، بن علی ، قذافی ! باشد نوبت دیکتاتورهای بعدی ........

-ای صبا گر بگذری از کوی مهر افشان دوست . . . یار مارا گو سلامی ، آخه بی معرفت معلوم هست کجایی؟ باید از این و اون خبرت رو بگیرم؟!!!!

- دل دریا رو نوشتی ، همه دنیا رو نوشتی ، کره خر! دل ما رو بنویس "تو گورد دیدم ، واسم جالب بود"

- جرم؟ آ . . . آ . ... . ب . . . با . . . زی "تا چند وقته دیگه نفس کشیدن"

- زنهایی که به دنبال برابری با مردها هستند آرزوی بسیار کوچکی دارند ! "من نمیگیم ، هوگو میگه"

- خدایا دیده بودیم بر سر 1 شب مثل روز اول رمضان یا روز عید فطر درگیری بشه بین علمای عالی قدر ولی ندیده بودیم کلا یک ماه رو جابه جا کنن و بعضی ها یه شب قدر بگیرند بعضی ها یه شب دیگه!!! همه چی مون شده سیاسی ، حال به هم زن شده!:(

- شوشول فرنود جون هم سوژه ای شده واسه خودشا:دی

- عشق به در می زند . . . بچه مگه زنگ به این بزرگی رو نمی بینی؟!

- عاشق اسم های توی کتاب سهرابم  : شاسوسا ، پادمه ، هلا

- با چاقویی برهنه و برهنه روی تخت غلطیدی و مرا بین کوچه ی ایمان شمالی و شهوت غربی گذاشتی!!! حاشا به انصافت بیوه زن قحطی زده!!!!

 - ما درس سحر در ره میخانه نهادیم .  . . محصول دعا در ره جانانه نهادیم

- چرا سال به سال از اعتقادای مردم کم میشه؟! هیچ سالی پارک و خیابون ها توی شبای قدر به این شلوغی نبود!!!

- بچه ها اگه این سایت باز هست به خلیج فارس رای بدید لطفا!!!! http://www.persianorarabiangulf.com "به زبان سرخم خندیدی،انقلاب سبزت را به نظاره نشستم. در مرگ دریاچه ام سکوت مکن تا به وداع خلیجت نخندند"

- بی واژه !!!!! عجب آلبومی داده دکتر اصفهانی . . .

- شارژ میگیرم ، جمله های خفن میگم "دکتر شریعتی"

- خاله نرگس شد جزو 40 بانوی نقش آفرین ایران ، نقش آفرینی در تعویض هویت کلمه از شوشول به ماشین لباس شویی =))

- زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست/هر کسی نغمه ی خود خواندو از صحنه رود/ صحنه پیوسته بجاست/خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد"چقد با این جمله خاطره دارم"

- دعا کنید این چند تا شعری رو که نصفه گفتم بتونم تموم کنم"البته با احساسم نه با فکرم"

- این شبای قدر رو قدر بدونیم !!!!

- میون اشکهاتون ، احیانا یادتون به من هم افتاد بگید : خداوندا به او آن ده که آن به!!!!

http://vares.ir/wp-content/uploads/2011/08/ShowImagesoleymani-9-85d9fb.fpic.jpeg


زلف آشفته من

$
0
0
زلف آشفته و خوي کرده و خندان لب و مست             پيرهن چاک و غزل خوان و صراحي در دست
نرگسش عربده جوي و لبش افسوس کنان                 نيم شب دوش به بالين من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزين                           گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقي را که چنين باده شبگير دهند                        کافر عشق بود گر نشود باده پرست
که ندادند جز اين تحفه به ما روز الست                          برو اي زاهد و بر دردکشان خرده مگير
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم                         اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار                                 ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

آنچه در زندگی پیش روی انسان است خیر است ، ما همگی وسیله ایم و مهره های این بازی ، هرچه پیش می آید آن است که خود کاشته و برمیداریم وگرنه قصه ی بی وفایی و نرسیدن از خدا دور است!

mother

$
0
0
مامان خیلی زود بود

خیلی زود بود بخوای بری

خیلی زود بود بخوای تنهامون بذاری

خیلی زود بود بخوام واست پیرهن مشکی بپوشم

خیلی زود بود بخوام واست نماز بخونم

خیلی زود بود واسه آخرین بار باهات خدافظی کنم

خیلی زود بود واسه آخرین بار هم نتونم چهرت رو توبیداری ببینم

خیلی زود بود هرشب فقط خوابتو ببینم

خیلی زود بود بخوام تو صف عزادارا وایسم

خیلی زود بود بخوان بقیه دلداریم بدن

خیلی زود بود فقط یه عکس ازت داشته باشم و هزار و هزار خاطره

خیلی زود بود

به خدا خیلی زود بود

خدایا یعنی اینقدر فرشته هات کم بود که مامان منو بردی؟

خدایا گل تو آسمونت کم داشتی مامان منو بردی؟

خدایا

حالا که بردیش بهم صبر بده

صبر بده بتونم با خاطرات مامانم زندگی کنم

صبر بده بتونم به جای اشک ، راه مامانم رو ادامه بدم

صبر بده بتونم اون کارایی کنم که روح مامانم شاد بشه

صبر بده بتونم داداشم رو به یه جایی برسونم

صبر بده

صبر

عجب مسافرتی بود مامان!

چقدر بهت خوش گذشته بود !

چقدر ذوق کردی که من شیراز قبول شدم

چقدر خوشحال بودی من شیراز پیش خودت موندم، حالا تو منو تنها گذاشتی!

تو مسافرت همه کار واسم کردی ، گقتی بچم دانشگاه سراسری پیش خودم قبول شد بعدش توی تصادف پرپر شدی!

کاش به جای اینکه من 2روز توی بیمارستان بودم و تو توی سردخونه جامون برعکس بود!

خدایا

میگن تورو شکر بگم

باشه ، خدایا شکرت

نه اینکه مامانم رو گرفتی ، شکرت که میدونم جای مامانم پیش خودت هست

میدونم بهترین جاها رو واسش در نظر گرفتی

میدونم با امام علی و امام رضا و حضرت فاطمه محشورش میکنی

دیگه چیزی ندارم بگم ، حرفی ندارم

کی شعر تر انگیزد ، خاطر که حزین باشد    ***   یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد


+ بچه ها فقط واسه شادی روح مامانم صلوات بفرستید و تکبیر "الله اکبر"بگید

+ این تکبیر هم خواسته ی خود مامانم هست ، همون شب اول اومده بودن به خواب یه فرد غریبه و گفته بودن تو مراسم هام واسم تکبیر بگید ، همین!

+ التماس دعا ، دعا کنید بتونم از پس همه مشکلام بر بیام

KABOOS

$
0
0

عادت ندارم اینجا شعر از کس دیگه بنویسم ولی اینقدر این آهنگ آخر محسن چاوشی به اسم "کابوس"رو مغزم رژه میره که منو وادار کرد کپی کنم!

فقط بعضی قسمت هاش رو تغییر دادم و به زبون خودم نوشتم


چشماي تو بسته شدن
باز پرِ‌كابوسه دلم
چشاتو وا كن مامانم
وگرنه ميپوسه دلم ...


مي خوام چشاتو وا كني
بازم منو نگاه كني
مي خوام توي چشات برام
جهنمي بپا كني...


هنوز من از دلخوشيام
چيزي نگفتم واسه تو
چجور بايد ببينم
كفن شده لباسِ تو


چشماتو وا كن تا برات
از عقده هام چيزي بگم
مي خوام برات قصه ازين
ابراي پاييزي بگم


اينهمه از تو گفت دلم
ساكت و سردي واسه چي؟


غصه ي با تو گفتنُ
بدونِ‌ تو بگم به كي؟ ....


چهل روزه که بوی گل نمیاد

صدای چهچه بلبل نمیاد

برین از باغبون گل بپرسین

چرا بلبل به سیر گل نمیاد


- هرکی هر چی ازم میپرسه فقط میتونم بگم :

خیلی زود بود

به عظمتت قسم خدا که خیلییییییییی زود بود!!!

- 40 روز گذشت ! خدایا فقط خودت میدونی که "گذشت"

onLy EhSaaaaS

$
0
0

در بیشه ی تنهایی من راهی هست؟

نور ، آفتاب ، مهتاب ! همه را پس زده ام! من تو را می خواهم!

پس به نامت عشقم

 

* پیش نوشت : پیغمبر کشنده ی احساسم ! هنوز هم ته جرعه ی احساسی واسم مونده !

سلامم تقدیم سلامتی وجود پروجود همتون که وجودم رو با پیام هاتون دوباره به وجود آوردید !

تعجب نکنین ، فقط خواستم بعد این همه مدت هرچی احساس دارم فرش راه چشماتون کنم :) 

کلی حرف دارم پس مختصر و مفید مبهم و کوتاه نوشتش میکنم ;)


* صبح ها خیلی دیر ، شب میشه ! شنبه ها خیلی سریع ، جمعه ! یکی به داد ساعتها برسه!

* 2 هفته ریکاوری بین 2 ترم! عالی بود!

* سهراب : دیدم که درخت، هست!  وقتی که درخت هست ! پیداست که باید بود...

   مبهم :  دیدم که درخت نیست ! گفتم که درخت هست! اینجا نشاید بود ، امید به بودن بود

* 6تا گل کمشون بود ! توی 10دقیقه از یه تیم 10 نفره 3تا گل هم خوردن :))))

*آغوشت حتی توی خوابم هم گرمه گرمه ! جوری که همین الان هم دارم حسش میکنم! از جسمت روز به روز دارم دور میشم و به روحت نزدیک و نزدیکتر! فقط همین منو زنده نگه داشته! همین!

* یادت میاد خوش انصاف؟ گفتی فقط 1 هفته !

  اوه ! چقدر از این 1هفته ها داره میگذره !

* یکی نیس بگه بابا اصلا تو پسر پیغمبر! فقط مواظب باش با غرورت تو سیلاب نوح نیفتی!

* ترم اول ، دانشگاه ، کلاس ، خوارزمی ، خونه و بالعکس! خط ارم ، علم ، نمازی ، ملاصدرا و بالعکس !

* دیشب ! جشن فارغ التحصیلی مدرسه! یه شب به یاد موندنی! یه شب فوق العاده بعد این همه ناراحتی!

* هی تو ! آرامش که نمی دی ، اصلا آرامشت بخوره فرق سر من! تورو به مقدساتت عذابم هم نده! درک کن!

* این رباعی از مرتضی لطفی بند بند وجودم رو تکه پاره کرد :

مجنون همه بنده هست و مولا ليلا /// چنديست شده ذكر لبش "يا ليلا"

در سجده, مكرر, به يقين,مي گويد :"سبحانك لا اله الا ليلا"

* مسجد ، پرواز ، ودکا ! نور ایمان در جام! جسمم میخانه ست ، روحم بیت الله!

* دلم واسه استاد معادلات ترم دیگه میسوزه ! اوخ اوخ اوخ :دی

* بعضی وقتها تو یه سری موقعیت ها از بعضیا یه انتظار دیگه داری ولی دقیقا کسایی بهت کمک می کنن که اصلا هیچ انتظاری ازشون نداشتی! از ما که گذشت ! زمین هم می چرخه ، به هم می رسیم!

* هه! نرود میخ آهنین در سنگ!

* قبل دانشگاه از رشته ای که قبول شدم دل خوشی نداشتم! الان عاشق رشته ام هستم! هم جوّش هم آینده ش!

* کاش یادمون نره هرکسی حق اشتباه داره! آدم سیب چید ، منم خطا و اشتباه و گناه!

* وسیع باش و تنها، سر به‌ زیر باش و سخت .....



صدایت را نمی شنوم ! احساست را گرمی راهم و لبخندت را مسیر زندگی ام کن ، ای بهترین :)

دعا یادتون نره!

یاحق!

Artificial respiration

$
0
0
دلم می کشد گاهی تورا

می خواهد بچشد تورا

ببوید ، بنوشد ، بجوَد

این جام تلخ هوس را

از لبان پرمهر قلبت

زیر تلاطم پرفشار خون

غوطه ور شوم روی موج

در دریای گرم نگاهت

می خواهم ببینمت

حس کنم بار دیگر

که هستی و مرا میبینی

و دستم را بگیری

تا طپش پر احساس نبضم

بوی عطر موهایت را بشنود

و حس کنم که هنوز هم

از رگ هایم به من نزدیکتری

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Smal_Pic/images/position1/2009/5/heart_beat.jpg


پ.ن :

خدایا امشب فقط خودت رو میخوام 

ضربان قلبم دیگه خط راست شد

وقت دادن تنفس مصنوعی نیست؟!

HeH

$
0
0
دله دیگه  ،  کم میاره بعضی وقتا  ،  دلش میکشه  ،  تنگ میشه  ،  واسه بعضی جاها   ،  بعضی کسا  ، 

بعضی لحظه ها و ساعتا  ،   بعضی افراد خاص  ،  واسه خیلی رمضونا  ،  خیلی سحرها  ،  خیلی ...!!!؟؟؟

عوض شدیم

بزرگ شدیم

فراموشکار شدیم

خدا حق داره تو تمام کتابای آسمونیش یه حرف واحد بزنه و از بنده هاش بناله که آدما چقد فراموشکارن!

راستی چقد وقته تلفنام بیشتر 10دقیقه طول نمیکشه

آرشیو چت باکس منو کی داره؟! "برای اطلاعات بیشتر تماس بگیرید"

دیگه واسه کی مسیرمو طولانی کنم؟!

آها  ،  اومدی  ،   اتفاقا خوب رسیدی   ،   فقط آروم   ،  پیلیز دنت شوت ات می  ،  ظرف میشکنه   ،  دامنت رو میگیره

آی ام کامپلیکیشن آف احساس :دی لول

راستی ...

چقدر وقته ...

از خودم بیخبرم ! "مشترک مورد نظر . . . بیب ... بیب ... بیب"


http://myup.ir/images/89185596755347056783.jpg

DeSirE tO GOD

$
0
0
من در این راه تو را می خواهم

و به راه نفس پنجره ها محتاجم


من به عشق و نفس و صبح امید

و به برداشتن گام بلندی به تجلی خدا گمراهم


من به اعداد زمین مشکوکم

که چرا جفت ِ به هم پیوسته ی وحدانیت

آتش شر بزند بر همه جا


من ز پرواز در این میکده ی بی سر و ته خسته شدم

و نیازی دارم که صدای نفس اسرافیل ، بدرد جان مرا


من ز حسرت ، ز عبور و ز تمنای وجودت با خواهش بیزارم

من تو را با همه ی این دردها می خواهم

با وجودی که تو مرا پس زده ای

باز هم من تو را می خوانم


837ccfc78ea40ddf964120448057f662.jpg (300×214)

پ.ن : 

1. آخه من موندم این بارش رحمت شعری و طبع ادبی چرا باید زیر دوش حموم اتفاق بیفته!؟! کاغذ و قلم از کجام بیارم اونجا آخه؟! :دی چند تا بیت دیگه هم بود از ذهنم پریده :(

2. جفت ِ به هم پیوسته ی وحدانیت منظور عدد 11 هست که در شیطان پرستی مقدس و شر است!

3. ما آدما عادت کردیم ، هرکی هر بلایی سرمون آورد رو سر یکی دیگه بیاریم! اگه اینجوری مرهمی هست واسه دردهای کهنه، باشه! ما را باکی نیست!!!

4. کوتاه نوشت : 

شب پی از شب ، همه شب تا به سحر ، این شب یلدا سپری کردم من :)

5. این بیت رو باید با طلا نوشت :

بايد اميد ،به داناي توانا بنديم

  نااميدی، قدم اول انكار خداست


short!!!!

$
0
0

و شکستم و دویدم و فتادم "سهراب"

و شکستم و شکستم و شکستم اما ایستادم و دویدم "مبهم"


* کوتاه اما بلند می نویسم تا اگر هم نخواندی ، بشنوی . . .

* خوب همه چیزو گرفتی! حتی نوشته هات ، یکی حذف ، یکی نات اکتیو!!!! امیدوارم امسالت رو با "هه"شروع نکرده باشی! مبارک...!!!

* خانه ی دوست کجاست؟! سهراب ! گشتم ، پیدا کردم ، گم شد ، بگرد تا بگردیم!!!

* آری ، آمدم تورا ببویم بروم .... تو چرا عطر نزدی امروز بی انصاف!؟ :دی

* دوباره اشک دوباره درد /// دوباره گریه ی یه مرد /// دوباره زخم دوباره آه /// یه بازیه پر اشتباه

* و شاید شروعی دوباره بعد از 3سال انتظار واسه دیدن حرمت! امام رضا آدم که نشدم، حداقل کبوترم کن تا پرواز کنم سمتت!!!!

یا حق!

The dark night Of Life

$
0
0
درظلمت شب اگر تو نورم بودی
فانوس و چراغ شام تارم بودی

وز هر نفسی که میکشم عطر تو بود
بر هر گذری که میرسم یاد تو بود

دیگر که مرا غصه و غم راه نبود
بر هر قدمم سنگ سیه جای نبود

این کوچه و آن کوچه مرا جای نبود
این خانه و آن خانه مرا راه نبود

مِی نوشم و با یاد تو مشعوف شوم
سازی بزنم ساز دلم کوک شود

ای کاش که جای پای تو جایم بود
اجزای تنم خاک قدم های تو بود

من روح تورا به جان و دل بسپردم
ای کاش لیاقت شود و دست تو می بوسیدم

پ.ن :

پی نوشت ، پس نوشت ، میان نوشت ، کلا تمام نوشته هام تویی ، غمی نیست جز دوری ! غمی نیست جز ای کاش که جای تو جایم بود!!!!!!!!!!


http://mohammade110.persiangig.com/image/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%202.jpg

WelComE baCK

$
0
0
وقتی گیجی از همه ی دنیا و آدم هاش

وقتی دنیا دور سرت می چرخه 

وقتی خوب و بد زندگیت قاطی میشه

وقتی . . .

دوست داری یه لحظه زندگیت رو بزنی رو pause

یه لحظه توقف زمان 

و کما !!!


به نام نامی آرامش مطلقت!


خنده هایم همه از ناله ی دل باز آمد

این چه رسمی ست که با سوز به دل بازآمد


سوزم از برق نگاهت همه شب در تب تو

بعد عمری به صدای نفس آتش عشق باز آمد


همه شب تا به سحر من غم هجران به سرم

در سحر سوختم و مه به طلوع سحری باز آمد


نامه هایم همه با قاصد دل راه دلت را جستند

مانده ام چشم به راه تو و فریاد سکوت باز آمد


من دلم کهنه تر از برق دو چشمان تو است

سوز و برقش به کجا رفت ، به کجا باز آمد؟


پ.ن : 

* این مدت فهمیدم چقدر نوشتن انگیزه میخواد! 

** بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه /// چون در چین و شکنش دارد ، دل من کاشانه

*** کاش حکمت بعضی چیزا واسه آدم زودتر مشخص می شد! 

**** شب آرزوها ، لیله الرغائب ، آرزو می کنم به همه آرزوهاتون برسید ، هوای مارو هم داشته باشید :)

Heaven

$
0
0
از روز ازل عشق به نام تو نوشتند

در جام تنت شمس درون تو سرشتند


در هستی و کهکشان همه خوب بگشتند

روی تو که دیدند همه محو تماشا بنشستند


آن روز سیه که عشق برفت و غم برآمد

پای کوبنده در آسمان و شادمان ، اهل بهشتند


پابوس قدم های تو در عرش ، همه صیحه ی تکبیر دمیدند

از شور و شعف اهل فلک جمع به میخانه ی کوثر بنشستند


علیرضا.ج

پ.ن :

نوشته شده در تاریخ 12/8/90 و تکمیل شده در 2/4/92

NeW iDea

$
0
0
خیلی وقته که وبلاگ و وبلاگ نویسی شاید رنگ و لعاب خودش رو از دس داده ، شاید توی این چند سال اخیر ایده ای که وبلاگ واو داد قشنگترین ایده ای بود که دیدم! ایده ی آلبوم پست ها با صدای خود وبلاگ نویس!

من هم به نوبه ی خودم دوست داشتم سهمی تو این کار داشته باشم و پست DeSirE tO GOD  رو با صدای خودم دکلمه کردم که امیدوارم خوشتون بیاد و باز هم به سهم خودم از این وبلاگ نویس عزیز بابت این ایده ی قشنگش تشکر می کنم

فایل دانلود :

 DeSireE tO God.mp3

 

صفحه ی آلبوم مخملی :

 آلبوم مخملی

 

F night

$
0
0
ساعت 3

اتاق تاریک در بسته

 نور آبی چشمک زن مانیتور

بازی flow و رد کردن 300مرحله

 یه تپش قلب لعنتی و پرپرانول 40

 یه خروار فکر تکراری مثه ریشمیز روی مغزم

یه عالمه شبهه ی تکراری با مقداری شک و تردید

خسته ام

 خسته ام از خودم و زندگی ای که واسه خودم ساختم  

خسته ام از فکر و شک و تردیدایی که به بن بست می خوره

خسته ام

 شدم قمار بازی که سر زندگی ش قمار کرده

 اطرافیام رو دیگه نمی فهمم

 لبخنداشون رو نمی فهمم

 کی قراره به دادم برسه رو نمی دونم؟

 چه موقع قراره قصه ی بیقراریام تموم شه!

 تا کی باید هیچ تصویر روشنی از خودم نداشته باشم؟ 

 تا کی باید خودم و زندگیم "مبهم"باشه ! نمی دونم!!!!

fada misham! hamin!

$
0
0
بعضی رواز سر همه اینقدر گرمه که اگه بمیری گوش تا گوش هیچ کس خبردار نمیشه

روزایی که به خودت میگی کاش حداقل همه ی راه های ارتباطی رو بسته بودی تا صرفا فکر کنی(فقط فکر فکنی) که همه به فکرت هستن و باهات در تماسن ولی چون راهی ندارن تو متوجه نمی شی!!! 

این روزاس که مشینی فک می کنی! اینقدر فک می کنی و تصمیمای جور واجور می گیری که سرت درد میگیره ، سرت اینقدر درد میگیره و سنگین میشه که میخوای از سر چاش بکنیش و بندازیش دور! 

این روازس که با خودت میگی بودن و نبودنت همچین تفاوتی هم نداره! 

این روزاس که تصمیم می گیری اگه نباشی شاید به نفع خیلی ها باشه 

این روزاس که تصمیم می گیری کارایی که خیلی وقته دوست داره انجام بدی و فکر اینجا رو می کنی که اگه با انجام این کارا بقیه رو خوشحال می کنه پس انجام بدی! 

این روزاس که میگی لبخند و خوشحالی بقیه ارزش داره که حتی واسه یه عمر به اف بری!!!!! 

اگه خوشحالی بقیه با فدا شدن من حله ، من فدا میشم :) 


GOD smile :)

$
0
0
بعضی روزا هم هست که حس عجیبی داری 

قرار نیست اتفاق خاصی بیفته

اصلا اتفاقی هم نمیفته

ولی یه حس رضایت عمیقی داری 

یه احساس آرامش درونی 

وقتی حتی از دعوای اطرافیات میخندی

از غرغراشون لذت می بری

با درددلاشون بهشون حس آرامش میدی

از اتفاقای خوب بقیه شاد میشی

این روزا رو دوست دارم 

این روزا در عین تنهاییت فک نکن تنهایی

این روزا خدا هم کنارته و داره میخنده :) 

cry...cry...cry

$
0
0
سایه به سایه تو را در نوردیدم 

                          برای پیدا کردنت،

                                          دیدنت،

                                             بوییدنت...

 

شاخه به شاخه هجوم تاریکی را پس زدم

         بی تو آفتاب ، شعله ی سرد نگاهش را

                          حریم بی کسی وجودم ساخت

                                    تا مبادا به من بتابی و گرمم کنی

 

ماه را پناه کوه دیدم و 

                        تپه به تپه

                            صحرای حدس و گمان را دویدم 

تا شاید به قرص رویت برسم

         و هرچه دویدم و نزدیکتر شدم

                   کمتر دیدم...

  قرص رویت پشت غبار ابر دلتنگی هلال شد

 

       به دریای پر موج و خروش تشویش زدم

               "تا مگر این دریای پرتلاطم

                  ناخدای قهرمان سازد"

        به ساحل نرسیدم و دزدِ دریایِ روزگار 

                                 به کمینِ منِ از نفس افتاده

                                               هستی ام را غارت کرد...

 

و من 

 خسته از ظلمات،

    حبس در سردی روزگار،

       از نفس افتاده ی صحرای بی کران،

                         و غرق در دریای اضطراب...

دست به دامن  خدا زده و 

        جرعه جرعه سرشک دیده نوشیده و

                       مست می شوم به خیال حضورت

 

خیالم را به گرمای نفسی گره می زنم

که روح می بخشید به لطف حضورش

جان می داد به وسعت کلماتش

و غرق می شدم به انتظار دیدارش

 

سکوت زندان پرهیاهوی تنم

           بال می دهد به رویای که قصر زندگی ام و تو را

                                                 باز می بینم و نمی رسم...

           بال می دهد به تصورات خیالی ام 

                                  که تیر نبودنت، شوق پرواز را در وجودم شکسته

 

این بار من ماندم و خدا

                 تا دست بیندازم و

                         چنگ بزنم به ریسمانش و

                                     پای بکوبم به زمین رحمتش

                                                     و فریاد سکوت برکشم...

 

کاش بشنود صدای این گلوی خشکیده را

                          کاش ببیند تن از نفس افتاده را

                                                   کاش صدایم کند و

                                                                              دستم گیرد

                                                                             دستش گیرد

                                                         تا با خدایمان دست به دست شده باشیم!!!

علیرضا.ج

13مهر93

 

پ.ن : 

اگه دوباره برگشتم اینجا چون دوباره دستم به قلم رفت ، چون حسم واسه نوشتن زنده شد و چون یه بغضی از سکوت داره خفه م می کنه! 

 

onLy EhSaaaaS

$
0
0

در بیشه ی تنهایی من راهی هست؟

نور ، آفتاب ، مهتاب ! همه را پس زده ام! من تو را می خواهم!

پس به نامت عشقم

 

* پیش نوشت : پیغمبر کشنده ی احساسم ! هنوز هم ته جرعه ی احساسی واسم مونده !

سلامم تقدیم سلامتی وجود پروجود همتون که وجودم رو با پیام هاتون دوباره به وجود آوردید !

تعجب نکنین ، فقط خواستم بعد این همه مدت هرچی احساس دارم فرش راه چشماتون کنم :) 

کلی حرف دارم پس مختصر و مفید مبهم و کوتاه نوشتش میکنم ;)


* صبح ها خیلی دیر ، شب میشه ! شنبه ها خیلی سریع ، جمعه ! یکی به داد ساعتها برسه!

* 2 هفته ریکاوری بین 2 ترم! عالی بود!

* سهراب : دیدم که درخت، هست!  وقتی که درخت هست ! پیداست که باید بود...

   مبهم :  دیدم که درخت نیست ! گفتم که درخت هست! اینجا نشاید بود ، امید به بودن بود

* 6تا گل کمشون بود ! توی 10دقیقه از یه تیم 10 نفره 3تا گل هم خوردن :))))

*آغوشت حتی توی خوابم هم گرمه گرمه ! جوری که همین الان هم دارم حسش میکنم! از جسمت روز به روز دارم دور میشم و به روحت نزدیک و نزدیکتر! فقط همین منو زنده نگه داشته! همین!

* یادت میاد خوش انصاف؟ گفتی فقط 1 هفته !

  اوه ! چقدر از این 1هفته ها داره میگذره !

* یکی نیس بگه بابا اصلا تو پسر پیغمبر! فقط مواظب باش با غرورت تو سیلاب نوح نیفتی!

* ترم اول ، دانشگاه ، کلاس ، خوارزمی ، خونه و بالعکس! خط ارم ، علم ، نمازی ، ملاصدرا و بالعکس !

* دیشب ! جشن فارغ التحصیلی مدرسه! یه شب به یاد موندنی! یه شب فوق العاده بعد این همه ناراحتی!

* هی تو ! آرامش که نمی دی ، اصلا آرامشت بخوره فرق سر من! تورو به مقدساتت عذابم هم نده! درک کن!

* این رباعی از مرتضی لطفی بند بند وجودم رو تکه پاره کرد :

مجنون همه بنده هست و مولا ليلا /// چنديست شده ذكر لبش "يا ليلا"

در سجده, مكرر, به يقين,مي گويد :"سبحانك لا اله الا ليلا"

* مسجد ، پرواز ، ودکا ! نور ایمان در جام! جسمم میخانه ست ، روحم بیت الله!

* دلم واسه استاد معادلات ترم دیگه میسوزه ! اوخ اوخ اوخ :دی

* بعضی وقتها تو یه سری موقعیت ها از بعضیا یه انتظار دیگه داری ولی دقیقا کسایی بهت کمک می کنن که اصلا هیچ انتظاری ازشون نداشتی! از ما که گذشت ! زمین هم می چرخه ، به هم می رسیم!

* هه! نرود میخ آهنین در سنگ!

* قبل دانشگاه از رشته ای که قبول شدم دل خوشی نداشتم! الان عاشق رشته ام هستم! هم جوّش هم آینده ش!

* کاش یادمون نره هرکسی حق اشتباه داره! آدم سیب چید ، منم خطا و اشتباه و گناه!

* وسیع باش و تنها، سر به‌ زیر باش و سخت .....



صدایت را نمی شنوم ! احساست را گرمی راهم و لبخندت را مسیر زندگی ام کن ، ای بهترین :)

دعا یادتون نره!

یاحق!

Artificial respiration

$
0
0
دلم می کشد گاهی تورا

می خواهد بچشد تورا

ببوید ، بنوشد ، بجوَد

این جام تلخ هوس را

از لبان پرمهر قلبت

زیر تلاطم پرفشار خون

غوطه ور شوم روی موج

در دریای گرم نگاهت

می خواهم ببینمت

حس کنم بار دیگر

که هستی و مرا میبینی

و دستم را بگیری

تا طپش پر احساس نبضم

بوی عطر موهایت را بشنود

و حس کنم که هنوز هم

از رگ هایم به من نزدیکتری

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Smal_Pic/images/position1/2009/5/heart_beat.jpg


پ.ن :

خدایا امشب فقط خودت رو میخوام 

ضربان قلبم دیگه خط راست شد

وقت دادن تنفس مصنوعی نیست؟!

HeH

$
0
0
دله دیگه  ،  کم میاره بعضی وقتا  ،  دلش میکشه  ،  تنگ میشه  ،  واسه بعضی جاها   ،  بعضی کسا  ، 

بعضی لحظه ها و ساعتا  ،   بعضی افراد خاص  ،  واسه خیلی رمضونا  ،  خیلی سحرها  ،  خیلی ...!!!؟؟؟

عوض شدیم

بزرگ شدیم

فراموشکار شدیم

خدا حق داره تو تمام کتابای آسمونیش یه حرف واحد بزنه و از بنده هاش بناله که آدما چقد فراموشکارن!

راستی چقد وقته تلفنام بیشتر 10دقیقه طول نمیکشه

آرشیو چت باکس منو کی داره؟! "برای اطلاعات بیشتر تماس بگیرید"

دیگه واسه کی مسیرمو طولانی کنم؟!

آها  ،  اومدی  ،   اتفاقا خوب رسیدی   ،   فقط آروم   ،  پیلیز دنت شوت ات می  ،  ظرف میشکنه   ،  دامنت رو میگیره

آی ام کامپلیکیشن آف احساس :دی لول

راستی ...

چقدر وقته ...

از خودم بیخبرم ! "مشترک مورد نظر . . . بیب ... بیب ... بیب"


http://myup.ir/images/89185596755347056783.jpg

Viewing all 45 articles
Browse latest View live




Latest Images